به گزارش
ميزنفت ٬ 29 شهریور سال 67 پس از سخنرانی مخالفان سید مجید هدایت زاده برای وزرات وی در حوزه بازرگانی٬ هدایت زاده به دفاع از خود برخواست که متن زیر دفاعیه او از خود است.
هدایت زاده : ... دبستان ودبیرستان را در مشهد بودم در دوران دبستان کار میکردم، کار سخت میکردم، از سبزی فروشی گرفته د ر زمانی که کود ک بودم وبنائی وشاگرد بنائی گرفته کارهای سخت واز طریق آن امرار معاش میکردم وخرج خودم را خرج تحصیلم را از این طریق به دست میآوردم. در دوران دبیرستان هم به همین تعبیر وبعد معلم بودم ، معلمی میکردم. آشنائی (چون بعضی صحبتها شده) آشنائی وبینش من به عنوان یک مقلد ومرید امام از سال ۴۴-۴۵ که اوایل دبیرستان بودم در سالهای اول دبیرستان از طریق شهید بزرگوارمان هاشمینژاد با منزل ایشان در ارتباط با ایشان درآن ، در دوران دبیرستان رساله امام کتاب حکومت اسلامی ، امام را و بعضی از نشریات را توزیع میکردم و بعد از دبیرستان هم به دانشگاه آمدم مدرسه عالی بازرگانی و ازهمان ابتدا انجمنهای اسلامی دانشگاه را تأسیس کردیم.
دانشگده بازرگانی یا مدرسه عالی بازرگانی که فعلا علامه طباطبائی است. جهت آشنائی بعضی از برادران از دانشگاههائی بوده که در سال ۱۳۵۱ برخورد خیلی جدی را با چپی های آن زمان دانشگاه شروع کرده و انجمنهای اسلامی کلا فعالیتهای خاص خودشان را باز انجمن اسلامی مدرسه عالی بازرگانی از طریق توزیع، روزانه شاید بیش از ۱۰۰۰ جلد کتاب حکومت اسلامی امام، رساله امام از طریق برادرانی که آن جا بودند. دانشگاههای مختلف که بیشترین سهم را از نظر توزیعش بنده در خدمت شهید عزیزمان محمد رواقی از شهدای ۷ تیر داشتیم. در سال ۵۲ بوده که زندانی شدم، بعداز آن بعداز فارغ التحصیل شدن دررشته فوق لیسانس برنامه ریزی اجتماعی شرکت کردم ودر دانشگاه تهران قبول شدم.
بعداز مدتی آن جا را ول کردم رفتم سربازی در سربازی تبعید شدم به چهل دختر مدتی در آن جا بودم بعد از سربازی رفتم برای ادامه تحصیل به امریکا به لحاظ اینکه معتقد بودم داخل نمیتوانستم۰۰۰ میخواستم درس بخوانم بیایم در دانشگاه تدریس بکنم به عنوان معلم کاری که الان هم در کنار کار اجرائی دارم ادامه میدهم. در آمریکا هم فعالیت من در حوزه های مختلف انجمن اسلامی وبعداز فارغ التحصیل شدن در دوره فوق لیسانس در رشته دکترای اقتصاد درس میخواندم که یکی از برادرها اشاره کردند بازرگانی، اقتصاد بوده بعداز آن برگشتم زمانی که حضرت امام هجرت فرمودند به پاریس رفتم پاریس برادرها بعضیها میشناسند. اینجا و در تمام طول مدت در آنجا بودم دیگر هم برنگشتم کتاب ودرس وزندگی وخانه وهمه چیز دانشجوئیام را گذاشتم و هیچ اطلاع هم دیگر ندارم. گفته بودم بدهید به سایر برادرهای دانشجوئی که میآیند آنجا انجمنهای اسلامی ردس میخوانند.
بعداز آنهم چون برادری اشاره کردند یکی از برادران محترم مخالف که من بعداز فارغ التحصیل شدن بعد از دانشکده در شرکت مینوکار میکردم،خیر، سال ۵۳ در همان موقع که فارغ التحصیل شدم که احتیاج هم شاید داشتم به لحاظ مادی کار کنم به لحاظ اینکه دستگاههای دولتی را حرام میدانستم. در حکومت اسلامی هم اشاره کردم با توجه به شرایطی بنده استخدام آن موقع در دستگاه بازرگانی کشور یا جای دیگر نشدم. بعداز فارغ التحصیل شدن وبرگشت از پاریس هم به ایران باز هم من در شرکتی را که نام بردند شرکت مینو هرگز کار نکرد ه ام. چون مخصوصاً بعد از انقلاب، اعتقادمان هم بر این بودتازمانی که دستگاه ونظام جمهوری اسلامی ودولت جمهوری اسلامی خدماتی را که معتقد است بنده اجازه ندادم هرگز در هیچ بخش خصوصی کار بکنم. در آمریکا هم فعالیتهائی در رابطه با مبارزه با رژیم شاه داشتم، در زندگی نامه ام آمده در کنار برادر عزیزمان آقای مهندس موسوی هم ۵ روز اعتصاب غذای جلو سازمان ملل را میتوانم در سال ۵۶ خدمتتان عرض بکنم.
خوشبختانه هنوز هم خانه شخصی ند ارم. پدر بنده هم بعد از ۶۰ سال کار وکوشش وبعداز فوتش نه خانه شخصی داشتیم ونه داریم وچیزی را هم نگذارت ،جزکار و کوشش کاری را انجام نداد. برادری به شرکتی اشاره کردند که این شرکت با وزارت نفت قراردادی را امضاء کرده و من دنبال این کار بوده ام. لیست قراردادهای شرکت نفت را همه برادرهای محترم میتوانند از وزارت نفت بگیرند، چنین شرکتی در طول سه سال گذشته که من در شرکت نفت بودم معامله ای نداشته، به هیچ عنوانی هیچ معامله ای تحت عنوان آن شرکتی را که اشاره کردند نداشتم.
شاید بارها اشاره کرده ام چون اولین تصمیمی را که ما گرفتیم (برادرمان آقای آقا زاده دقیقاً میدانند ) مسأله پالایشگاه داشتن شرایط وضوابطی را گذاشتیم بدون توجه به این مسائل. خوشبختانه در آن کار موفق بوده ایم و واسطه های زیادی حذف شدند و میتوانم ادعا کنم که این مقدار فروشی که شده که من هم در کنار بقیه برادرها در وزارت نفت اگر خدمتی بوده نقشی داشته ام، میتوانم ادعا کنم هیچگونه دلال و واسطه ای در کار نبوده. اشاره فرمودند دررابطه با پاکسازی که در زمانی که در بازرگانی بودیم یا در زمانی که در نفت بودیم چه کاری کرده ایم؟
شاید جزو اولین برادرانی که به بازرگانی ولتی در سال ۵۸ رفتند حدود صد نفر را ما آنجا پاکسازی کردیم واز نیروهای خوب و متعهد دانشگاه ، چون تدریس در دانشگاه را بیشتر به خاطر جذب نیرو وآشنائی به خود دانشگاه شروع کردم واز نیروهای متعهد وخوب ومسلمان جذب کردیم در دانشگاهها و تمام قراردادها چه در بازرگانی دولتی ، چه در جاهای دیگر که بودم چه داخلی و چه خارجی خوشبختانه یک مورد حقوقی پیدا نشده و میتوانند توجه کنند که به هر حال خرید و فروشها تحت کنترل است و اینطوری نیست که یک نفر بتواند خودش بنشیند وتصمیم بگیرد.
جهت اطلاع برادران ما مصوباتی داریم وکارشناس مربوطه . رئیس اداره ، مدیر فروش و من ومعاون یک وزیر و برادرمان آقای آقازاده بایستی امضاء کنند تا جنبه قانونی پید ا کند. اما اشاره فرمودند که مدارک و شواهدی وجود دارد که رفت وآمد با افراد و شرکتهائی میشود ، که نام شرکت ایتالیائی «الی» را بردند بنده نه با این شرکت با هیچ شرکتی به خانه هیچ فرد خارجی در ایران ودر خارج به هیچ عنوان نرفته ام.
اگر سفارتخانه ها بوده به طور رسمی در جلساتی که وزیر و دیگران بوده اند شرکت کرده ایم، به هیچ عنوان خصوصی در هیچ حلسه ای شرکت نکرده ام. اما دررابطه با مسافرت که برادری فرمودند که یکی دو ماه استراحت. این را بهتر است از وزیر من بپرسید که شکایت زیادی به هر حال خانواده ها کرده اند و من در طول ۱۰ سالی که کار کرده ام جز چندروزی که یا به خاطر فوت پدرم بوده که در آن زمان هم باز مشغول بوده ام هیچ موقع استراحت نکرده ام و یک روز هم بنده استراحت نکرده ام. در دوسال قبل که پیشنهاد شد مسؤولیت دفتر نمایندگی لندن را بگیرم. آن را هم نپذیرفتم گفتم که من میخواهم در داخل کار کنم ودوست دارم در اینجا بمانم ونرفتم. مسؤولیتهایی به عنوان سفارتخانهها پیشنهاد شده بود برادرها در وزارت امور خارجه میدانندآن را هم باز به خاطر عشق وعلاقه و کار در داخل کشور نپذیرفتم.
در رابطه با سفرهای شخصی یا غیر شخصی یا استراحت اشاره کردند یک اشاره ای خدمت شما عرض کنم. در اولین شبی که تهران را موشک زدند (من هم در چهار راه کوکاکولا می نشینم) در اولین شب که قراردادی با چند نفر داشتیم و شروع کرده بودیم و بحث میکردیم موشک باران هم شد ولی جهت اطلاع شما در همان شب که ساعت نزدیک ۱۲ هم دو تا موشک اطراف خانه ما خورد باز هم بنده به خاطر عشق به این انقلاب وکارم دست برنداشتم، معاملهای را در همان شب با همه مشکلاتی که داشت تا ساعت ۱۲/۵ شب تمام کردیم (۲۲ میلیون بشکه نفت را در همان شب!) جهت اطلاع برادران!
به کشوری مسافرت کرده بودم. دو تا طالبی را دیدم دانه ای ۶۰ دلار ، منتها بسته بندی که کرده بود حدوداً شاید ۵ یا ۱۰ دلار صرف بسته بندی شده بود (رئیس: وقتتان تمام است) در بخش واردات وبازرگانی داخلی خط مشی های عهده بازرگانی را من به صورت دقیق اشاره کردم ، راههای اجرائی هم در خوداین برنامه مشخص شده. حمایت از تعاونیها خصوصاً تعاونیهای تولید (چون اشاره کردم اهمیتمان به تولید است) دربرنامه ها وجود دارد. در نهایت ضمن تشکر از نمایندگان محترم مطالبی را که خدمت برادران عرض کردم واعلام آمادگی با ۱۰سال تجربه بازرگانی ، داخلی ، خارجی در سطوح مختلف آماده هستم این تجربه را اگر برادران عزیز این تصدی را به صورت امانت به بنده واگذار کنندتا به حال ثابت کرده ام امانتدار صادقی بوده ام، من بعد هم اگر قرار باشد انشاءالله د رخدمت شما این ۱۰ سال تجربه رادر خدمت نظام خواهیم بود. والسلام علیکم ورحمه الله.
بر اساس این گزارش ٬ در وزارت بازرگانی آقای هدایت زاده، ۹۴ رأی موافق ، ۸۳ رأی مخالف و ۳۱ کارت ممتنع. بنابراین آقای هدایت زاده رأی اعتماد را از مجلس شورای اسلامی نگرفتند وانشاءا لله د ر جاهای دیگر مثل سابق خد مت خواهند کرد.
در این باره بیشتر بخوانید:
مرد خاکستری
ماجرای فروش نفت توسط هدایت زاده