وحید حاجی پور / رئیس کمیته بازنگری قراردادهای نفتی در سال 94 می گوید بیع متقابل یکبار مصرف بود؛ سید مهدی حسینی با انبوهی از نظرات سینوسی و متضاد در سخنرانی ها و مصاحبه ها، در جدیدترین اظهار نظر خود قراردادهای بیع متقابل را قراردادهایی یکبار مصرف عنوان کرده است، قراردادهایی که تا همین چند سال پیش بشدت از آن دفاع کرده و می گفت نیازی به الگوی جدید قراردادهای نفتی نیست و باید به بیع متقابل وفادار ماند.
به گزارش
ميزنفت ، سید مهدی حسینی هفته گذشته در دانشگاه امیر کبیر حاضر شد و
به سوالات و ابهامات قراردادهای نسل جدید نفت ایران ملقب به IPC پاسخ داد. با تاکید بر اینکه به غیر از شرکت توتال در پروژه توسعه فازهای 2 و 3 پارس جنوبی، سایر شرکت های خارجی که با ایران قرارداد بیع متقابل بستند، نرخ بازگشت سرمایه ای کمتر از 10 درصد داشتند، گفت: در نتیجه، این شرکت ها علاقهای به استفاده دوباره از این مدل قراردادی برای حضور در ایران نداشتند و می توان گفت این قراردادها، قراردادهای «یکبار مصرف» بودند.
این در حالی است که در اظهار نظرهای سیدمهدی حسینی در طول دو سال گذشته، تغییر دیدگاه وی در باره قراردادهای بیع متقابل مشهود است، به طوری که اخیرا در همایش ملی حقوق انرژی، به صراحت اعلام کرد که شرایط بازار امروز با زمان تدوین قراردادهای بیع متقابل، بسیار فرق کرده است و قراردادهای بیع متقابل در صنعت نفت امروز، دیگر کاربردی ندارد.
سیدمهدی حسینی همچنین با بیان اینکه در قراردادهای بیع متقابل بیشتر بر منافع شرکت ملی نفت ایران به عنوان کارفرما تأکید شده است، افزود: ٤٠ درصد گاز تولیدی کشور، یک میلیون بشکه نفت و میعانات گازی و ١٥ تا ٢٠ درصد تولید ناخالص داخلی (GDP) کشور از محل قراردادهای بیع متقابل حاصل شده است، با این وجود، باید پذیرفت که این نوع قرارداد در شرایط امروز صنعت نفت کاربردی ندارد.
این اظهار نظر ویژهی «سید مهدی» در حالی بود که وی در گفتوگویی مندرج در کتاب «
شطرنج اندیشهها در قراردادهای نفتی» در ارزیابی و آسیبشناسی رژیم حقوقی قراردادی صنعت نفت ایران که در بهار 1392 انجام شد، اعلام کرده بود: «هماکنون بیش از 60 درصد از تولید گاز از ميدان پارس جنوبی و همچنين حدود 700 هزار بشکه از توليد كنوني نفت ايران با انعقاد و اجراي قراردادهای بیع متقابل به سرانجام رسيده است. در آن زمان اجراي قراردادهاي بيع متقابل توانست توليد ناخالص داخلي (Gross Domestic Product) را حدود 12 درصد افزایش دهد، بنابراین کسی نمیتواند بگوید که این گونه قراردادها اثرهاي مثبتي در اقتصاد و صنعت نفت كشورمان نداشتهاند.»
وی همچنین یادآوری کرده بود که زمانی که کار تهیه قراردادهای بیع متقابل تمام شد و توسعه میدانها را در چارچوب این نوع قرارداد آغاز کردیم، تولید نفت ایران حدود سه میلیون و 700 هزار بشکه در روز بود که در سال 1384 این رقم را به چهار میلیون و 250 هزار بشکه در روز رساندیم، ضمن آنکه چند صد هزار بشکه در چارچوب طرحهای توسعه دیگر نیز در آستانه آمدن به مدار تولید بود. اگر میگویند كه برداشت گاز از پارس جنوبی در سال 1384 در مقطعی به ميزان برداشت قطر از اين ميدان مشترك رسيد و عقبماندگیها جبران شد، به دليل اجراي قراردادهاي بیع متقابل بود.
وی در بخشی از مصاحبه خود مندرج در کتاب شطرنج اندیشه ها در قراردادهای نفتی می گوید:« *اینکه آیا بیع متقابل پاسخگوی نیازهای صنعت نفت ما است یا نه؟ باید بگویم که یک اشتباه بزرگ در عمل اتفاق افتاده است، این گونه قراردادها برای گروهی خاص از عملیاتها طراحی شدهاند، پس با اصلاحات و ایجاد جذابیت در آنها، میتوانند جوابگوی نيازهاي طرحهای توسعهاي صنعت نفت یعنی همان گروه خاص باشند، از اين رو شاید به طراحي و ارائه مدل ديگري از قراردادهای جدید در این بخش نياز نداشته باشیم.
*اکتشاف و یک تناقض دیگر
در جلسه قراردادی دانشگاه امیر کبیر، یکی از دانشجویان از رئیس کمیته بازنگری قراردادهای نفتی پرسید: طبق قراردادهای IPC قرار است اگر شرکتی در اکتشاف موفق عمل کند، توسعه و بهره برداری هم در اختیار همان شرکت باشد. این در حالی است که خود نیروهای اکتشافی شرکت های زیرمجموعه وزارت نفت می گویند دادن امتیاز توسعه میدان برای اکتشاف موفق آن به این شرکت، امتیاز بزرگی است. چرا همچین امتیازی می دهید؟
حسینی در جواب این سوال گفت: دنیای رقابتی است و طبق بررسی های کمیته تدوین قراردادها از تجربیات جهانی، قاعده بازی در صنعت نفت در سطح جهان همین مدلی است که ما طراحی کرده ایم. باید توجه کنیم که بالاترین ریسک برای مرحله اکتشاف است.
و اما نظر حسینی در سال 92:« زمانی که مسئوليت مدیريت اکتشاف شرکت ملی نفت ایران را بر عهده داشتم، طرحي پژوهشي را درباره ضریب موفقیت اکتشاف در ایران دنبال كرديم كه بر اساس آن مشخص شد به ازاي حفر هر 17 حلقه چاه اكتشافي، 14 حلقه چاه به هيدروكربور ميرسد؛ یعنی ضریب موفقیت بسیار بالا و ریسک کم در اکتشاف. حالا سئوال اساسی اینجاست، در جایی كه ریسک نبود نفت و گاز کمتر از یک درصد درآمدها برآورده می شود، چرا باید منابع صد برابری خودمان را با يك شركت خارجي، شریک شویم؟ چرا کالای 100 دلاری خودمان را با شریکی که تنها یک دلار هزینه میکند، سهيم شویم!؟»
در این باره بیشتر بخوانید:
شاید بدتر از تراژدی بیع متقابل!
تنهایی یک «سید»!
7 برش از طراح بیع متقابل ایرانی