سید حسین هاشمی| بهزودی عده چشمگیری از معاونان و مدیران در وزارت نفت و شرکتهای تابعه آن، به جبر قانون، مسندهای خود را ترک میکنند. عموم آنان علاقهای ندارند خانهنشین شوند و تاکنون از هر روشی برای دور زدن قانون بهره جستهاند، اما اکنون که قانونگذار منع بکارگيري بازنشستگان را سفت و سخت گرفته است، همه درهای دور زدن قانون به روی آنان بسته شده است.
اگر تا اوایل امسال، برخی مدیران نفتی، توانسته بودند با ارائه پروندههای ایثارگری و... چند گاهی دیگر هم صندلی مدیریت خود را گرم کنند، اما قانون مجلس شورای اسلامی مبنی بر منع بکارگیری بازنشستگان، این دسته از مدیران را هم آچمز کرد، با این حال، هر چه به نیمه پاییز نزدیکتر میشویم، تکاپوی مدیران برای بکارگیری آخرین سیاستها بهمنظور ماندگار شدن در عرصه اثرگذاری و تصمیمسازی در پروژههای پولساز صنعت نفت، بیشتر میشود.
در راستای همین تکاپوها، مدیران با استفاده از اقتدار کنونیشان، میکوشند با مهرهچینی اشخاص خاص وابسته به خود در مسئولیتهای ویژه و پرنفوذ، بهنوعی قدرت اثرگذاری و جای خود پس از بازنشستگی در سازمانهای متبوع کنونی را به صورت امانی و نیابتی حفظ کنند.
این آرایش مهرهها و انتصابهای خاص، بهویژه در لایههای میانی انجام میشود تا شاید پس از یومالفصل بازنشستگان، کنترل بعضی از صندلیها در واحدهای کلیدی همچون حراست، امور فنی، امور توسعه، امور مالی و مدیریت عامل برخی شرکتهای کارفرمایی و خدماتی، همچنان در ید قدرت آنان برقرار بماند تا منافع شخصی و گروهی را تأمین کنند.
مدیران منظور نظر این قلم، به موازات این مهرهچینیها در صفحه شطرنج شرکتهای پروژهدار دولتی، لابیگری میکنند و با وعدهبافی و یارکشی از گروههای ذینفوذ دولتی، تصدی کرسیهای مدیریتی شرکتهای معظم بخش خصوصی و نیمهخصوصی فعال در صنعت نفت را خواستارند.
بدیهی است که این مهرهچینیها در مسئولیتهای
این آرایش مهرهها و انتصابهای خاص، بهویژه در لایههای میانی انجام میشود تا شاید پس از یومالفصل بازنشستگان، کنترل بعضی از صندلیها در واحدهای کلیدی همچون حراست، امور فنی، امور توسعه، امور مالی و مدیریت عامل برخی شرکتهای کارفرمایی و خدماتی، همچنان در ید قدرت آنان برقرار بماند تا منافع شخصی و گروهی را تأمین کنند
مهم شرکتهای نفتی دولتی، در کنار لابیگری برای تصدی مسندهای مدیریتی شرکتهای نفتی خصوصی و شبه خصوصی، به خوبی مؤید آن است این مدیران بازنشسته که به زودی ناچارند به زور قانون صندلیهای گرانقدر خود را ترک کنند، در تلاشند تا با تصاحب قدرت در شرکتهای پیمانکاری، از مهرههای منتصب خود، در شرکتهای کارفرمایی، به نفع خود و لابیهایشان بهرهبرداری کنند.
هماکنون علی کاردر؛ مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران، حمیدرضا عراقی؛ مدیرعامل شرکت ملی گاز ایران، محمدمهدی رحمتی؛ معاون برنامهریزی وزارت نفت، حبیبالله بیطرف؛ معاون مهندسی و پژوهش و فناوری وزارت نفت، شجاعالدین بازرگانی؛ معاون پارلمانی وزیر نفت، ، امیرحسین زمانینیا؛ معاون امور بینالملل وزارت نفت، رکنالدین جوادی ابهری؛ معاون نظارت بر منابع هیدروکربوری، نصرت رحیمی، رئیس هیئت رئیسه صندوقهای بازنشستگی، پسانداز و رفاه کارکنان صنعت نفت، حسین کاظمپور اردبیلی؛ نماینده ایران در هیئت عامل اوپک، غلامرضا منوچهری اردستانی؛ معاون امور توسعه و مهندسی شرکت ملی نفت ایران، سید اصغر هندی؛ عضو هیئتمدیره شرکت ملی نفت ایران، بیژن عالیپور؛ مدیرعامل شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب، مرضیه شاهدایی؛ قائممقام بیژن زنگنه و چند تن دیگر از مدیران میانی در مجموعه وزارت نفت و شرکتهای تابعه، در جرگه افراد بازنشستهای قرار دارند که بهزودی از مسئولیتهای خود عزل میشوند.
از میان همین نامبردگان که در آستانه، عزل اجباری قرار دارند، برخی با استفاده از اقتدار جایگاه کنونی، حکم انتصاب برخي مهرههاي مورد وثوق خود را صادر کردهاند تا از این طریق دست آنها را در اثرگذاری بر تصمیمهای شرکتهای متبوعشان در واسپاری پروژهها به پیمانکاران باز بگذارند و همچنان امضاهای میلیون دلاری خود را با دست دیگری قلمی کنند.
نکته جالب اینجاست که بعضی از این بازنشستهها از طریق ایادی رسانهای و شایعهپراکن خود، خودشان را بهعنوان گزینه تصدی فلان شرکت نفتی در بخش خصوصی یا نیمهخصوصی معرفی کردهاند تا اقبال خود را برای تصاحب کرسی مدیریت در این شرکتها و به ویژه در شرکتهای موسوم به اکتشاف و تولید یا همان E&P»» افزایش دهند، چرا که پروژههای آتی صنعت نفت را قرار است همین به اصطلاح E&Pها اجرا کنند.
چینشهای اخیر در سایه انجام میشود تا پس از خروج اجباری مدیران بازنشسته از نفت، از دور دستی بر خوان گسترده نفت داشته باشند. با این سیاست زیرکانه، عملا شکارچی و شکاربان در یک سنگر قرار میگیرند، این بازنشستگان با لابیگری در شرکتهای خصوصی مدیر میشوند و با اثرگذاری بر تصمیمهای مدیران نیابتی خود در شرکتهای دولتی، پروژهها را به
چند سالی است که در صنعت نفت این گونه القا میشود که قحطالرجال است و ناچارند از مدیران تاریخ مصرف گذشته در مناصب مدیریتی بهرهبرداری کنند. بنا به یک روایت متقن، آخرین چیزی که از محبت دنیا از قلب انسان خارج میشود، حب مقام و جاهطلبی است
شرکت متبوع خود سرازیر میکنند.
این مدیران بازنشسته که عموما در ردیف نجومیبگیران قرار میگیرند، قصد دارند تا آخرین روز ممکن در مسئولیت کنونی خود باقی بمانند و لابیهای خود را گسترش دهند. جالب است که همین مدیران، در هیئت مدیره شرکتهای متعدد، عضویت دارند و مجموع حقوق ماهانه هر یک از آنان، بسیار بیش از آنچه مطرح است، برآورد میشود و جالبتر آنکه برخی از آنان با بهرهگیری از رانت اطلاعاتی و ارتباطی که دارند، توانستهاند اقوام و انساب خود را سهامدار شرکتهای ثروتمند کنند و بعضا توانستهاند فرزندان و منصوبان خود را در هیئت مدیره شرکتهای نفتی که نقش حیاط خلوت دارند، عضو کنند یا برای آنان مسئولیتهای دندانگیری بتراشند.
متأسفانه، چند سالی است که در صنعت نفت این گونه القا میشود که قحطالرجال است و ناچارند از مدیران تاریخ مصرف گذشته در مناصب مدیریتی بهرهبرداری کنند. بنا به یک روایت متقن، آخرین چیزی که از محبت دنیا از قلب انسان خارج میشود، حب مقام و جاهطلبی است و بدیهی است که شهوت مقامطلبی و اقتدارگرایی از طریق آن، چیزی نیست که به سادگی از آن بگذرند و مسئولیتی که نزد آنها امانت است را به جوانتر و اصلحتر از خود بسپارند.
البته چه خوب است که از مدیران یا به قول معروف «ژنرال»های توانمند و باتجربهای که از وزارت نفت و شرکتهای تابعه آن، به اجبار بازنشستگی، کنار میروند، بهعنوان مشاور در کنار مدیران جوان و کمتجربه استفاده شود، کما اینکه در صنعت نفت سابقه داشته، که از دانش و تجربه افراد توانمند و کاردانی که از سیستم جدا شدهاند، بهعنوان مشاوران خبره در کنار مدیران شرکتها بهره گرفته شود و این موضوع در دنیا هم امری رایج است.
اما اینکه مدیران بازنشسته با آن جاهطلبی خاصی که از آنان سراغ است، بر مسند شرکتهای خصوصی یا نیمهخصوصی تکیه بزنند، با آن رویکردهای کاهل و قابض دولتی در مدیریت، جز اینکه منافع شخصی و گروهی خود را دنبال کنند و به ساختار قوام یافته و تا حدودی خصوصی شده این شرکتها آسیب بزنند، منفعتی ایجاد نخواهند کرد.
علیایحال، نهادهای نظارتی و دستگاههای اطلاعاتی باید دقیقتر بر فرآیند کنار رفتن مدیران بازنشسته دولتی نظارت کنند و این زایمان سخت را برای محبان جاه و مقام آسانتر کنند که یومالفصل آنان از بیش از چهار دهه فعالیت به یومالوصل بازنشستگی و نهایتا مشاور شدنشان در شرکتهای دولتی و خصوصی، منجر به ثبت خاطرهای خوشایند برایشان شود، انشاالله.