به گزارش «
میزنفت»، پس از تصمیم ایالات متحده و اتحادیه اروپا مبنی بر تحریم روسیه در مارس سال 2014 میلادی و به دنبال پدید آمدن بحران اکراین، بخش انرژی این کشور در کانون تحریم ها قرار گرفت. غربی ها معتقد بودند این بخش، از ابزارهای تاثیرگذاری ژیوپلیتیک مسکو در مناطق مختلف دنیا محسوب می شود. ایجاد مانع بر سر سازوکارهای تامین مالی پروژه های انرژی روسیه و به دنبال آن، افزایش ریسک برای بدهی های مردان یخی نیز از سوی رهبران اتحادیه اروپا و واشنگتن، دنبال شد.
در مقابل، مسکو تلاش کرد تا راه های جدیدی برای تامین مالی پروژه های انرژی و بازارهایی جدید برای صادرات نفت و گاز طبیعی خود بیابد. در نخستین گام، آنها بازارهای رو به رشد آسیایی به ویژه چین را در کانون توجه خویش قرار دادند.
در ماه می سال 2014 میلادی، شرکت روسی گازپروم قراردادی پرسروصدا و غیرمنتظره برای صادرات سالانه 38 میلیارد مترمکعب گاز به شرکت سی ان پی سی و به مدت 30 سال به امضا رساند. در مقابل، چینی ها متعهد شدند تا وام هایی به پروژه های نفت و ال ان جی روسیه که بازار هدف آنها چین است، پرداخت کنند.
اما پس از گذشت سه سال، روس ها در تغییر راهبرد فروش گاز خود به شرق، موفقیت چندانی به دست نیاورده اند. کاهش رشد اقتصادی چین و قدرت بالای چانه زنی پکن در خرید انحصاری منابع گاز در حال توسعه شرق روسیه، در شکل گیری شرایط کنونی تاثیرگذار بوده است. بدین ترتیب، رهبران کرملین با تغییر راهبرد سیاست خارجی خویش، دستیابی به یکی از کانون های ژیوپلیتیکی قدیمی خرس ها را هدف گرفته اند: خاورمیانه.
در دوره ریاست جمهوری باراک اوباما، واشنگتن با تغییر رویکردی آشکار، تلاش کرد تا نقش آفرینی پیشین واشنگتن در خاورمیانه به عنوان پرچمدار حفظ امنیت این منطقه راهبردی را رها کند. این سیاست بیش از هر چیز، به بالا گرفتن تنش ها در سوریه و رویارویی ایران و عربستان به ویژه پس از پایان تحریم های بین المللی تهران منجر شده است. بدین ترتیب، روس ها توانستند پس از چند دهه غییت در معادلات خاورمیانه، به این منطقه راهبردی بازگردند. آنها تلاش کرده اند تا در کانون های بحرانی خاورمیانه نقش آفرینی نموده و در بازارهای نفت و گاز خاورمیانه، برای شرکت های خود سهم خواهی کنند.
موج قراردادهای انرژی
در ماه می سال 2017 میلادی، طرح فریز نفتی اعضای اوپک و غیراوپک با هدف افزایش قیمت نفت به رهبری روسیه و عربستان سعودی به عنوان رهبران دولت های بزرگ تولیدکننده غیراوپک و اوپک برای نه ماه دیگر تمدید شد. هر دو این کشورها نیازمند قیمت بالای 50 دلار برای هر بشکه نفت صادراتی خود هستند و در آستانه انتخابات ریاست جمهوری سال 2018 میلادی روسیه، کرملین خواهان ثبات بودجه کشورش است. شیوخ خودکامه و تازه به قدرت رسیده ریاض نیز برای تامین مالی جنگ پرهزینه و دامنه دار خود با جنگجویان پابرهنه یمنی، تداوم برنامه های اجتماعی برای مقابله با ناآرامی های مردمی و ایجاد زمینه مناسب برای واگذاری سهام غول نفتی آرامکو بیش از همیشه به دلارهای بادآورده نفتی نیازمندند.
به نظر می رسد در شرایط کنونی، چالش های فراروی خصوصی سازی آرامکو، فرصت مناسبی را برای نقش آفرینی شرکت های روسی فعال در صنعت نفت و گاز فراهم نماید.
این دو دولت بزرگ صادرکننده نفت خام که از سال ها پیش، روابطی سرد و کینه توزانه نسبت به یکدیگر داشته اند، از نوامبر سال 2016 میلادی و پس از موافقت روس ها برای کاهش 300هزار بشکه ای تولید نفت خود، بیش از همیشه به یکدیگر نزدیک شده اند.
مجموع کاهش تولید روس ها برابر با نصف کاهش تولید همه تولیدکنندگان غیراوپک در طرح پرسروصدای فریز نفتی بوده است. همچنین در اقدامی دور از انتظار، خرس ها تاکنون به سهمیه های تولید خود در این توافق پایبند بوده اند.
عربستان سعودی اعلام کرده که امیدوار است زمینه حضور ساختار یافته روسیه را در نشست های اوپک فراهم کند. در ژوئن سال 2017 میلادی، محمد بن سلمان، ولیعهد عربستتن و خالد الفالح، وزیر نفت این کشور، روانه شهر تاریخی سن پطرزبورگ شدند تا با ولادیمیر پوتین، رییس جمهور کهنه کار روسیه و الکساندر نواک، وزیر انرژی این کشور دیدار کنند. دو طرف علاوه بر ابراز شادمانی از موفقیت طرح فریز نفتی، بر انجام پروژه های مشترک در صنعت نفت و گاز تاکید کردند.
اما روس ها تمام تخم مرغ های خود را در سبد شیوخ ریاض نگذاشته اند. مسکو خواهان توسعه نقش آفرینی در سراسر خاورمیانه بوده و در چند کشور دیگر منطقه دارای فعالیت است.
شرکت روسی لوک اویل از سال 2009 میلادی در میدان قرنه غربی عراق در حال فعالیت است. آنان خواهان افزایش برداشت از آن میدان و حضور در میدان نویافته ایریدو عراق نیز هستند. واگیت آلیک پیروف، مدیرعامل شرکت لوک اویل نیز چندی پیش روانه تهران شد تا در مورد سرمایه گذاری در دو میدان خشکی این کشور با بیژن زنگنه، وزیر نفت ایران، گفتگو و تبادل نظر کند.
شرکت گازپروم نفت، زیرمجموعه نفتی غول گازپروم، در ماه های اخیر مجوز حفاری در سه بلوک اکتشافی را در منطقه خودمختار کردستان به دست آورده است. ازسوی دیگر، آنها از سال ها پیش در میدان بدرا در جنوب این کشور، مشغول فعالیت هستند.
شرکت روسنفت، یکی دیگر از شرکت های نفتی بزرگ خرس ها، دارای قرارداد همکاری با رهبران کردستان و لیبی بوده و 30 درصد از سهام میدان گازی فراساحلی و عظیم ظهر در آب های مدیترانه ای کشور مصر را خریداری کرده است.
شرکت باشنفت، زیرمجموعه جدید آنها نیز حفاری در بلوک 12 عراق را آغاز کرده است. به علاوه، چهار شرکت نفتی روسی، در حال مذاکره برای تصاحب پروژه های نفتی کشور بحران زده و درگیر جنگ داخلی سوریه هستند. هرچند انگیزه های سیاسی این اقدام را باید بیش از اهداف تجاری و اقتصادی آن دانست. احتمال یافتن میدان های بزرگ نفتی در این کشور عربی، اندک می باشد، اما سرمایه گذاری در این بخش از نظر نمادین دارای اهمیت است.
در ایران، شرکت گازپروم مذاکراتی برای تصاحب پروژه میدان های فراساحلی گازی پارس شمالی و فرزاد بی داشته است. ممکن است گاز این دو میدان به ال ان جی تبدیل شده و صادر شود. همچنین احتمال دارد گاز تولید شده از این دو میدان بزرگ به کشورهای پاکستان و هند صادر شود. در صورت عملی شدن این گزینه، کرملین می تواند از این قرارداد به عنوان ابزاری دیپلماتیک در روابط خود با دهلی نو و اسلام آباد سود ببرد.
به علاوه، شرکت های گازپروم نفت، زاروبژنفت و تات نفت، قراردادهایی برای مطالعه میادین نفتی ایران امضا کرده اند. همچنین در تابستان امسال، قرارداد سواپ روزانه 100هزار بشکه نفت با ایران نیز توسط شرکت روسی پرومسیری ایمپورت امضا شده است.
دیپلماسی سه جانبه
نگاهی به دامنه گسترده این فعالیت ها نشان می دهد که مردان یخی پس از سال ها انزوا، بهره گیری از دیپلماسی انرژی را با ابزار شرکت های نفتی خود در دستور کار قرار داده اند. این شرکت ها ضمن دارا بودن روابط گسترده پشت پرده با کرملین، با نقش آفرینی به عنوان میانجی، بر روابط بازیگران این منطقه به ویژه ایران و عربستان سعودی، تاثیرگذاری قابل توجهی دارند.
به خاطر بیاورید که نشست آوریل 2016 دوحه که با حضور نمایندگان اوپک برپا شده بود، به دلیل عدم مشارکت ایران با شکست پایان یافت. در آن روزها، کارشناسان حوزه انرژی، دولت روسیه را به دلیل عدم توانایی در کشاندن ایران به پای میز مذاکره سرزنش کردند. اما پس از آن اجلاس بی نتیجه، رهبران روسیه توانستند با رایزنی های مختلف و دامنه دار میان کشورهای مختلف صادرکننده نفت، توازنی قابل قبول و نسبتا پایدار ایجاد کنند.
به نظر می رسد برای ارزیابی نتایج این سیاست مسکو، همچنان زود است. روسیه از هم اکنون به یک عامل تاثیرگذار بر تصمیم های کارتل رو به افول اوپک تبدیل شده است. اما منافع افزایش حضور و نقش آفرینی روسیه در خاورمیانه، تنها به حوزه سیاسی محدود نمی شود. تاکنون، مهمترین آثار تحریم های اتحادیه اروپا و ایالات متحده علیه روسیه در بخش مالی بوده است. با ایجاد مانع بر سر دستیابی شرکت های روسی به بازارهای مالی و تامین سرمایه، دسترسی خرس ها به منابع مالی به ویژه در کوتاه مدت با مشکلات زیادی روبهرو شده است.
به همین دلیل دولت روسیه تهاتر با شرکت های تجارت انرژی نظیر گلینکور، ویتول و ترافیگور را برگزیده است. این غول ها با پیش خرید نفت، در زمان تحویل محموله های نفتی، مبلغی به عنوان پاداش دریافت می کنند. ما می دانیم که این شرکت ها با رهبران خاورمیانه، روابط دوستانه ای داشته و راه را برای حضور روس ها در خاورمیانه هموار نموده اند. مثلا نفت تولید شده در کردستان توسط شرکت روسنفت روسیه و با همکاری ویتول به پالایشگاه های اروپایی فروخته می شود.
همچنین آنها می توانند با بهره گیری از لابی بین المللی و روابط پشت پرده خود، منابع مالی هنگفتی را برای دولت روسیه فراهم کنند. هرچند با دوپارگی در میان اعضای شورای همکاری خلیج پارس و تحریم قطر، مردان یخی برای داشتن روابطی متوازن با دولت های خاورمیانه، کاری دشوار در پیش خواهند داشت. بدین ترتیب با وجود موفقیت های اولیه در دو سال اخیر نمی توان پیش بینی کرد که تا چه زمانی کرملین قادر به ایفای نقش میانجی گری خواهد بود.
در مجموع ما می دانیم که روسیه و عربستان، خواهان ایجاد روابط پایدار و بلندمدت و همکاری های مشترک هستند. مثلا این دو تولیدکننده بزرگ طلای سیاه، خواهان سواپ نفت و تقسیم بازار آسیا برای پیشگیری از رقابت غیرمنصفانه هستند.
اما این آرزوها بر پایه بنیان هایی نامطمئن و لرزان شکل گرفته است. چرا که پس از پایان طرح فریز نفتی در مارس سال ۲۰۱۸ میلادی، آینده روابط دو کشور در حوزه بازار نفت در هاله ای از ابهام قرار دارد. از سوی دیگر، با توجه به احتمال بالای انتخاب مجدد پوتین در همه پرسی سال آینده به نظر می رسد وی در چهارمین دوره مسئولیت خود، تمایلی به کاهش تولید نفت کشورش و از دست دادن بازارهای صادراتی روس ها نخواهد داشت. احتمالا شما نیز با من هم عقیده هستید که این موضع، متفاوت با خواسته های شیوخ ریاض است.
من معتقدم روس ها در تنش های ایران، سوریه و قطر کار سختی در پیش دارند. تلاش دولت ترامپ برای بهبود روابط با رهبران جنگ طلب عربستان سعودی نیز، چشم انداز روابط ریاض و مسکو را در هاله ای از مه قرار داده است. در این میان، قراردادهای غول های نفتی روسیه در خاورمیانه، برگ بنده مسکو خواهد بود. اما پیش بینی آینده نقش آفرینی مسکو در قلب خاورمیانه، دشوار، نفسگیر و پیچیده است.