وحید حاجیپور/ «دو سال بدترین توهین ها را شنیدم ولی به خاطر منافع ملی تحمل کردم!»؛ این بخشی از اظهارات وزیرنفت در جلسه علنی روز گذشته مجلس شورای اسلامی بود. با نزدیک شدن به روزهای دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری٬ مقام عالی وزارت به مظلوم نمایی و البته اظهاراتی مشغول است که قصد القای این مهم را دارد که وی تابع سیاستهای جمهوری اسلامی ایران و مقام معظم رهبری است در حالی که اظهارات وی در خصوص ولایت پذیر بودنش و منافع ملی رابطه خاصی با وقایع ندارد.
وزیر نفت گفته است توهینها را به دلیل منافع ملی تحمل کرده است و سکوت کرده است. از سوی دیگر هم با تشکر از مقام معظم رهبری، اصلاحات ایشان در باره قراردادهای جدید نفتی را نوعی حمایت ایشان از برنامه وزارت نفت دانسته و به صراحت میگوید بدون برطرف کردن کوچکترین دغدعه رهبری قراردادهای نفتی را امضا نمیکند.
در واقع با این اظهارات خود قصد دارد فضای موجود بین روابط خود و رهبری را طوری ترسیم کند که گویی این وزارتخانه در جهت تحقق سیاستهای کلان جمهوری اسلامی ایران و دغدغههای رهبری گام بر میدارد و با نزدیک شدن به انتخابات این فضا در شرف تقویت شدن است در حالی که ماجرا چیز دیگری است.
از این موضوع عبور میکنیم؛ وزیر نفت معتقد است به دلیل منافع ملی توهینها را تحمل کرده است ولی نمیگوید منظور وی از منافع ملی چیست. برای آنکه بدانیم منافع ملی چیست باید به چند مورد اشاره داشت:
1 – افزایش واردات بنزین و اتکای سبد بنزین مصرفی به دلالان؛ وزیرنفت وقتی به وزارت نفت آمد گفت تا پایان سال 92 پالایشگاه ستاره خلیج فارس را به پایان میرساند ولی نه تنها شاهد بهره برداری از این پروژه نبودیم بلکه پیشرفت این پروژه به کندی پیش رفت تا دلالان بنزین و واردکنندگان بنزین بی کیفیت در فضایی آزاد و آسمانی بدون ابر٬ به واردات مشغول باشند. کارت سوخت را حذف میکند تا روند مصرف بنزین و البته حلاوت واردات بنزین برای واردکنندگان تمام شدنی نباشد. حال آیا چنین عملکردی حافظ منافع ملی است؟
2 – عدم انعقاد یک قرارداد؛ در دوره فعلی حتی یک قرارداد نیز به امضا نرسیده است و وزارت نفت بدون توجه به اهمیت سرمایه گذاری در این حوزه٬ منتظر ورود شرکتهای خارجی است که در نوع خود بی نظیر است. در هیچ دورهای از صنعت نفت شاهد چنین اتفاقی نبودیم ولی در این دوره حتی یک قرارداد هم امضا نشد. در بالادست وضعیت غم انگیز تر از آنی است که میتوان تصورش را کرد ومهندس زنگنه بدون توجه به چنین خروجی٬ معتقد است برای منافع ملی سکوت کرده است. آیا انفعال کامل در توسعه صنعت نفت مستحق انتقاد نیست؟ آیا چنین عملکردی حافظ منافع ملی است؟
3 – بی توجهی به تولید از دریا؛ یکی از انتقادات اصلی به وزارت نفت در دوره فعلی بی توجهی مطلق به میزان تولید شرکت نفت فلات قاره است که 200 هزار از تولید خود را از دست داده است. یعنی سالانه 4 میلیارد دلار را فراموش کرده است و به تازگی برنامهای را برای جبران این ضرر بزرگ به تصویب رسانده است. انفعال 4 ساله به وضعیت شرکت نفت فلات قاره و از بین رفتن میلیاردها دلار از منابع ملی به دلیل بی تفاوتی مطلق به تولید از دریا همان منافع ملی است که وزیر نفت به آن چنگ میزند؟ آیا چنین عملکردی حافظ منافع ملی است؟
4 – ایجاد دلسردی در میان کارکنان؛ بزرگترین سرمایه صنعت نفت ایران کارکنان آن هستند ولی وزیر نفت بارها آنها را زائد خوانده و اضافی دانسته است. دلسردی در میان کارکنان به اوج خود رسیده است و شرایط سختی را بر صنعت نفت مستولی کرده است. اظهارات وزیر نفت درباره کارکنان و منابع انسانی بدون تردید هیچ رابطهای با منافع ملی ندارد و نارضایتیها به اوج خود رسیده است. آیا کاستن از اعتبار نظام نزد کارکنان صنعت نفت با عدم وفای به عهدها همان منافع ملی است که وزیر نفت به خاطر آن سکوت کرده است؟ آیا چنین عملکردی حافظ منافع ملی است؟
5 – اجتهادهای شخصی؛ رابطه منافع ملی با تصمیمات شخصی رابطه پنبه و آتش است و نتیجه چنین ارتباطی از کفر ابلیس هم مشهور تر است. نمیتوان فرض کرد که تنها وزیر نفت است که میداند منافع ملی چیست و کسی دیگر نمیداند. او تصمیم گرفت از یک پروژه شکست خورده حمایت کند آن هم با پوشش منافع ملی و از طرفی دیکر خط بطلان روی پروژههایی بکشد که از منطق مورد نیاز در اجرا برخوردار بود. زنگنه پروژه پالایشگاههای سیراف را مقدس شمرد و با بهره گیری از اختیارات خود به آن مجوز خوراک داد و از سوی دیگر شبانه تصمیم میگیرد که رای به جابجایی پالایشگاه هرمز داده و میلیاردها تومان از منابع ملی را بر باد دهد. یا در کرسنت بر اساس یک اجتهاد شخصی مصوبه شورای اقتصاد را به دور ریخت و بر اساس آنچه که منافع ملیاش میخواند کرسنت را آفرید. آیا چنین عملکردی حافظ منافع ملی است؟
کارنامه عملکردی وزارت نفت مملو است از شکستهایی که رابطه مستقیمی با منافع ملی ندارد و بر عکس٬ بر خلاف منافع ملی است. به همین دلیل است که بیشتر کارشناسان ارشد حوزه نفت و انرژی به جرگه منتقدان وزیر نفت پیوستهاند و حتی معاونان وی نیز حاضر به کار با او نشدند و ترجیح دادند استعفا دهند. یاران حلقه اول وی هم صریحا از وی انتقاد میکنند مانند سید مهدی حسینی طراح الگوی جدید قراردادهای نفتی. در این شرایط که دایره منتقدان وزارت نفت بزرگتر شده و معاونان سابق او تریح دادهاند شریک تصمیمات شخص وزیر نباشند٬ آیا این گونه مظلوم نماییها محلی از اعراب دارد؟
وزیرنفت در طول این 4 سال چند تصمیم گرفته و دهها تصمیم را نگرفته است که همگی آنها از نظر کارشناسان ارشد نفتی برای کشور چالش برانگیز بوده است ولی وزیر نفت بجای پاسخگویی به عملکرد خود٬ سعی در مظلوم نمایی داشته و میگوید در دو سال گذشته توهینهای زیادی را تحمل کرده است. قطعا کسی به ایشان توهین نکرده است و بهتر است به این پرسش پاسخ داده شود در چه دورهای از وزارت نفت٬ حتی نیروهای خودی و کارشناسان نزدیک به وزیر نفت٬ سیاستهای وزارت نفت را به ضرر کشور و منافع ملی میدانستند؟ وزیر نفت منافع ملی را پیراهن عثمان میکند در حالی که درست بر خلاف منافع ملی حرکت میکند. از مصداقهای بیشتر رونمایی خواهد شد.
دوشنبه ۲۱ فروردين ۱۳۹۶ ساعت ۰۸:۲۱