ميزنفت/ پس از سلسله گزارشهای
ميزنفت در رابطه با نقش سیاستهای آمریکا در مناطق نفتی جهان٬ ماجرای حضور این کشور در عراق و جلسات محرمانهای که در این باره برگزار شده است٬ در ادامه خواهد آمد. یان راتلج در کتاب اعتیاد به نفت با اشاره به این موضوعات٬ روایات جذابی را برای مخاطبان خود گردآوری کرده است.
***
در زمانی که فعالیتها و تمهیدات حمله به عراق درحال انجام بود، وزارت امورخارجه آمریکا جلساتی را ترتیب داد و از عراقیهای تبعیدی و مقامات دولتی و مشاوران و مدیران شرکتها جهت شرکت در آن جلسات دعوت به عمل آورد تا در مورد دوره بعد از حمله و اشغال نظامی عراق برنامه ریزی کنند. به این جلسات هم نام «پروژه آینده عراق» داده شد و در همه جا به همین نام مورد اشاره قرار میگرفت که البته در این جلسات گروههای کاری مختلف هم فعالیت داشتند.
در سپتامبر 2002، سخنگوی وزارت امورخارجه، ادعا کرد که در «پروژه آینده عراق» مسأله نفت در فهرست مسائل گذارده نشده است. لذا در جلسات مقدماتی در ماه بعد، بحث در مورد آینده نفت عراق هم مطرح شد. در این جلسات همکاران ارشد چنی، نمایندگان عالیرتبه اگزون موبیل، شورون تگزاکو، کوناکو فیلیپس و هالیبرتون همراه رهبر کنگره ملی عراق، احمدچلبی، شرکت میکردند.
احمد چلبی فرد موردنظر «پنتاگون» برای ریاست دولت دوره بعد از صدام حسین بود. موضوع تشکیل اینگونه جلسات و حضور نمایندگان عالیرتبه شرکتهای نفتی در آن مطلبی بود که سخنگوی کنگره ملی عراق بعداً به روزنامه نگاران گفته و آن را تأیید کرده و ضمناً به خبرنگاران خاطرنشان ساخته بود: «طبعاً نمایندگا شرکتهای نفتی بسیار نگران بوده و هستند. ما با آنها بحث کردیم ولی معمولا آنها در بیرون از این جلسات، راجع به بحثهای انجام شده صحبتی نمیکنند». یکی دیگر از مقامات کنگره ملی عراق هم به سختی این مطلب را تأیید کرد که علیرغم داشتن جلساتی با شرکتهای نفتی، هیچ بحث و مذاکره اساسی با آنها انجام نشد: «هیچ فردی نمیتواند در مورد ذخایر طبیعی عراق به غیر از دولت قانونی و منتخب مردم آن کشور تعهدی کند».
اما آنچه سخنگوی کنگره ملی عراق گفته است پیامی نبود که شرکتهای نفتی دریافت کردند. چون بعداً جرالدبیلی مدیر سابق شرکت عملیاتی اکسون گلف، که به تازگی به ریاست هیئت مدیره بیلی پترولیوم منصوب شده بود، اظهار داشت: چیزی که در این جلسات با نمایندگان کنگره ملی عراق مطرح شد تنها مبادله تعارف نبود. طبق گفته «بیلی» عراقیهای تبعیدی با مقامات ارشد شرکتهای نفتی به رایزنی پرداخته و به آنان وعده داده بودند که اگر ما بتوانیم به کشور خود بازگردیم، شما میتوانید نفت ما را صاحب شوید. بیلی همچنین فاش ساخت که «تمامی غولهای آمریکایی» با عراقیهای تبعیدی در پاریس، لندن و سایر شهرهای بزرگ اروپا ملاقات کردند و همین شرکتهای بزرگ تلاش میکردند بهترین موقعیت را در عراق به دست آورند.
بیلی اعتراف میکرد: «این جلسات و مذاکرات باید به طور سری انجام میشد، اما هیچ یک از شرکتها، برای اینکه ارقافله و از دیگران عقب نمانند، نمیتوانستند خیلی صبر کنند و کارها را طول بدهند». در واقع جان براون رئیس هیئت مدیره «بی. پی» (انگلیس)، که نگران آن بود که شرکتهای آمریکایی تمامی نفت عراق را تصاحب کنند، مجبور شد به طور علنی اعلام کند: «ما به همه گفتهایم که میخواهیم اطمینان داشته باشیم اگر رژیم عراق عوض شود، باید میدان فعالیت در آنجا برای شرکتهای منتخب وجود داشته باشد».
دیوید فروم[1] سخنرانی نویس جرج دبلیو بوش بعداً این موضوع را که حمله نظامی به عراق به خاطر نفت بوده است تکذیب کرد «ایالات متحده در عراق به خاطر نفت نمیجنگد. ایالات متحده چشم طمع به ثروت هیچکس ندارد، زیرا کشور ما خیلی ثروتمندتر از آن است که چشم طمع به ثروت دیگران داشته باشد».
اما فروم کلمات و عبارت درستی را انتخاب نکرده بود. زیرا چند ماه بعد، مدیر شرکت کوناکو فیلیپس با صراحت اعلام کرد: «ما میدانیم بهترین ذخایر نفت در کجا قرار داردند و ما آرزو میکنیم روزی فرصت پیدا کنیم تا به آن ذخایر دست یابیم:» بنابراین، سخنان جرالد بیلی در جلسه با عراقیهای تبعیدی بسیار مهم است و تکه دیگری از معمای (پازل) عراق میباشد، زیرا اکنون میدانیم نه تنها شرکتهای نفتی ایالات متحده بلکه یک گروه تبعیدی سریعاً در صدد دسترسی به میادین نفتی عراق بودند و شرکتهای نفتی را با قول و وعده اعطای امتیازات نفتی تشویق میکردند که در رسیدن آنها به قدرت بعد از سرنگونی صدام کمک کنند. درواقع مدت کوتاهی بعد از این جریانات، احمد چلبی علناً وعده داد پس از سرنگونی صدام حسین در عراق، شرکتهای نفتی آمریکایی سهم بزرگی در نفت این کشور خواهند داشت.
با نزدیک شدن زمان حمله به عراق، مجدداً نفت در دستور کار «پروژه عراق در آینده» قرار گرفت. اعضای وزارت امور خارجه ایالات متحده و همکاران چنی، معاون رئیس جمهور آمریکا، دو جلسه گروه کاری نفت و انرژی در واشنگتن ترتیب دادند، که یکی در روزهای 20 و21 دسامبر 2002 و دیگری در روزهای 31 ژانویه و اول فوریه 2003 تشکیل شد. براساس بیانیه مطبوعاتی وزارت امورخارجه، در اولین جلسه، اداره امور خاور نزدیک ترتیباتی را فراهم کرد که 15 نفر از «عراقیهای آزاد» شرکت کنند تا در مورد اوضاع جاری بخشهای نفت و انرژی عراق، برنامههای بازسازی و نوسازی میادین نفتی و سایر تأسیسات زیربنایی بحث و تبادل نظر کنند؛ همچنین در مورد مدیریت بخش انرژی، در راستای تأمین نیازهای مردم عراق در دوره بعد از صدام حسین، بحث و گفت وگو کنند.
به مطبوعات و رسانهها اجازه ورود به این جلسات داده نمیشد. اما از اخباری که از آن به بیرون درز میکرد به خوبی میتوانستیم هم در مورد شرکت کنندگان و هم درخصوص موضوعات مورد بحث اطلاع یابیم. یکی از شرکت کنندگان اصلی در جلسات مزبور، فتحی چلبی، پسرعموی احمدچلبی، رئیس کنگره ملی عراق بود. فتحی چلبی مدیرعامل مرکز مطالعات انرژی جهانی در لندن بود. این مرکز یک «گروه متفکر انرژی» است که توسط شیخ زکی یمانی، وزیر سابق نفت عربستان سعودی تأسیس شده است. در سالهای قبل، چلبی، معاون وزارت نفت عراق و مدتی معاون دبیرکل سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) بود؛ اما اکنون به طور کلی مخالف «اوپک» و از طرفداران پر و پا قرص خصوصی شدن صنعت نفت بود. گفته میشد که وی فرد موردنظر «پنتاگون» است که بعد از سرنگونی رژیم صدام حسین به سمت وزیر نفت عراق منصوب شود.
یکی دیگر از طرفداران خصوصی شدن نفت عراق که در جلسات شرکت میکرد ابراهیم بحرالعلوم، مهندس تحصیل کرده آمریکا و پسر یکی از روحانیون شیعه در عراق بود. محمد زینی، دیگر تحلیلگر مرکز اطلاعات انرژی جهانی بود، که در مذاکرات شرکت داشت. زینی قبلاً یکی از مقامات وزارت نفت عراق بود، که بعداً بهعنوان مهندس نفت برای اشتغال به کار ایالات متحده رفت. علیرغم آگاهی زینی به نیاز عراق به کمک مالی و فنی به نظر میرسید به اندازه فتحی چلبی و ابراهیم بحرالعلوم به خصوصی سازی معتقد نبود.
در مورد شرکت کنندگان آمریکایی در این جلسات باید گفت: علاوه بر اعضای ذیربط در وزارت امورخارجه و گروهی از همکاران چنی، طبق اطلاعات به دست آمده، رابرتابل[2] مدیر برنامههای انرژی در مرکز مطالعات استراتژیک و بین المللی در واشنگتن و لوئیس گیوستی، رئیس شرکت دولتی نفت ونزوئلا از دیگر شرکتکنندگان بودند که هر دو از کارشناسان نفتی محسوب میشدند.
ابل قبلاً معاون رئیس امور بین المللی در شرکتهای مختلف انرژی، و نیز شرکت «انسرچ[3]» و یکی از کارمندان سازمان مرکزی اطلاعاتی «سیا» بود. نمایندگانی از شرکتهای نفتی اگزون موبیل، شورون تگزاکو، کوناکو فیلیپس و هالیبرتون هم در این جلسات شرکت میکردند. البته در پس دستور کارگروه کاری نفت و انرژی، سه موضوع عمده در مقابل اعضای شرکت کننده برای بحث قرار داشت که عبارت بودند از:
- ایالات متحده، پس از حمله به عراق چگونه در مورد صنعت فعلی نفت آن کشور باید عمل کند، با توجه به اینکه انتظار میرفت نیروهای عراقی دست به خرابکاری وسیع در این صنعت بزنند؟
- مالکیت صنعت نفت چگونه باید تجدید ساختار شود و شرایط لازم برای شرکتهای آمریکایی فراهم شود؟
-پس از تهاجم آمریکا به عراق، رابطه صنعت نفت این کشور با «اوپک» باید چگونه باشد؟
در زمان تهاجم آمریکا به عراق، صنعت نفت این کشور با 112 میلیارد بشکه ذخیره دارای 80 میدان شناختهشده نفت بود که فقط از 17 میدان بهره برداری میشد. تولید روزانه کشور حداکثر به 3.7 میلیون بشکه در روز در سال 1979 میرسید و در ژوئیه 1990 هم اندکی قبل از شروع جنگ خلیج فارس این تولید به 3.5 میلیون بشکه در روز رسیده بود. در خلال جنگ خلیج فارس، تولید تقریباً متوقف شد ولی کمی بعد قدری بهبود یافته به 600 هزار بشکه در روز در سال 1996 رسید و سپس با آغاز برنامه نفت در مقابل غذای سازمان ملل متحد در سال 1988، تا میزان 2.2 میلیون بشکه در روز بالا رفته و کمی قبل از تهاجم مجدد به عراق به 2.5 میلیون بشکه رسیده بود.
[1] .David Frum
[2] .Robert Ebel
[3] .Enserch
ادامه دارد...
آیا اطلاعاتی وجود داره که نشون بده آمریکا چقدر از ذخایر و منابع نفتی عراق استفاده کرده(از سال2003 به بعد) و ارزشش چقدر میشه؟
در حال حاضر تولید و فروش نفت در عراق چقدر است؟
اگر امکانش هست جواب سوالات رو از طریق تلگرام برام بفرستید
تلگرامم: azimi_amir2@