وحید حاجی پور/ اینکه دولت یازدهم طی 4 سال حضور خود نتوانسته است حتی یک قرارداد در حوزه بالادست امضا کند شکست بزرگی برای وزیر نفت محسوب میشود. شکستی که وی را عصبی کرده است و حالا کوشش میشود کلید واژهها ساخته و چادرهایی برای مخفی نگاه داشتن ناکارآمدی دوخته شود.
وزیر نفت روز گذشته به ایلام سفر کرد و باز هم روی افزایش ضریب بازیافت دست گذاشت و با عددسازیهایی که ریشهای تاریخی دارد اینگونه گفت که ما برای افزایش ضریب بازیافت برنامه داریم و
نگرانیهای دلواپسان در این باره٬ حرکت ما را متوقف نمیسازد.
وزیر نفت دقیقا روی موضوعی دست گذاشته است که مورد نظر منتقدان عملکرد وی است؛ جایی که وی
بدون توجه به اهمیت تزریق گاز به مخازن نفتی این مهم را از دستور کار خارج کرده است و با کاهش میزان تزریق با وجود دو برابر شدن تولید گاز٬ مخازن نفت کشور را در سراشیبی قرار داده است. در حالی که طبق بررسیهای انجام شده و بر اساس گزارش مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی با افزایش تزریق گاز ضریب بازیافت مخازن نفتی حدود 10 درصد افزایش مییابد که رقم بسیار بزرگی است.
البته وزیر نفت یکبار در اغراقی غیر قابل باور ادعا کرد که نروژ با بهره گیری از تکنولوژیهای تولیدی٬ موفق شده است نرخ ضریب بازیافت خود را دو برابر کند که گزارشهای منتشر شده در این باره نشان داد که اظهارات وی از پایه نادرست بوده و خبری از دو برابر کردن نزخ ضریب بازیافت مخازن نفت نروژ نبوده است.
اما حقیقت ماجرا چیست؟ واقعیت امر این است که وزیر نفت حساب ویژهای روی قراردادهای جدید نفتی باز کرده بود و قصد داشت با جذابیتهای ایجاد شده در IPC سرمایه گذاران فراوانی را به پای میز مذاکره بکشاند ولی به دلایل متعدد چنین هدفی در سطحی ترین شکل رابجش به نتیجه نرسید. او برای واگذاری میادین نفتی انبوهی از استدلالها را بیان داشت ولی با این حال موفق به امضای قرارداد نشد و دست آخر با حمله به منتقدان قراردادهای نفتی٬ آنها را کفن پوش می خواند.
این حالت عصبی نشاندهنده وضعیت غیرقابل باوری است که وزیرنفت دچار آن شده است و حالا برای افزایش ضریب بازیافت٬ سعی دارد با فرار به جلویی که در پیش گرفته است اینطور القا کند که برخلاف اندیشه وطن دوستانه و عمیق خود٬ این منتقدان هستند که به صنعت نفت ضربه میزنند و موانعی هستند برای تحقق منافع ملی. مهندس زنگنه منتقدان را دلواپس میداند و آنها را سنگهایی میداند که به برنامههای وزارت نفت برخورد میکند در شرایطی که این نهاد ماههاست که دیگر هیچ مشکلی برای انعقاد قراردادهای نفتی ندارد و حتی منتقدان از بستن قراردادها برای توسعه میادین مشترک حمایت میکنند ولی وزیر نفت از داخل نمیکشد و هر چه میکشد از بلند پروازیهایی است که با جهان واقعیت در تناقض است.
شاید به همین دلیل است که وزیر نفت آسمان و زمین را با ریسمانهایی نخ نما شده به هم میبافد تا نخواهد قبول کند که مشکلات بوجود آمده٬ بین المللی است و نه داخلی . قصه توتال و عهد شکنی این شرکت فرانسوی برای سرمایه گذاری در فاز 11 پارس جنوبی یکی از همان واقعیتهایی است که وزیر نفت٬ شکستش را پای منتقدان مینویسد و بدنبال اثبات کارشکنی داخلیهاست!
همگان میدانند که وزیر نفت چه علاقه غیر قابل لمسی به توتال دارد و نازها و عهد شکتیهای این «موسیو» را نمیتواند تاب بیارود تا انگشت این شکست به داخل گرفته شود. او حاضر است با هر شرایطی که شده است فقط و فقط یک قرارداد با هر امتیازاتی که شده با شرکتهای خارجی منعقد کند تا حداقل بتواند پاسخ منصوبان و نزدیکان خود را بدهد چه رسد به منتقدان.
حالا افزایش ضریب بازیافت جنجال شده و قلاب بهانهها٬ آنرا رها نمیکند. از قضا منتقدان روی این موضوع حساسیت ویژهای دارند ولی مانند وزیر فکر نمیکنند؛ مانند مهندس زنگنه از بدیهیات مخزنی دور نیستند و بخوبی میدانند گام نخست و اصلی برای افزایش ضریب بازیافت و افزایش تولید باید میزان تزریق به مخازن نفتی را افزایش داد. وزیر نفت اما در یک اقدام حیرت انگیز وقتی در دومین کنگره نفت و نیرو٬ پاورپوینتش را نمایش میدهد تزرق گاز را بطور کلی از اولویت خارج میکند تا به این باور برسیم وی به فکر افزایش ضریب بازیافت نیست و هر چه در سر دارد٬ به این واقعیت مربوط میشود که باید مخازن نفت را به شرکتهای خارجی هبه کنیم تا آنها همه چیز را از صفر برای ما برنامه ریزی کرده و بسازند.
*
در سالهای اخیر، حدود 40 درصد گاز طبیعی مورد نیاز برای تزریق در مخازن نفتی تأمین شده است.
در واقع پرسش اصلی از وزیر نفت این است که اگر به افزایش ضریب بازیافت اهمیت میدهید و عددسازیها را قبول دارید چرا و برای چه تزریق گاز را از اولویتهای وزارت نفت حذف کرده و با وجود دو برابر شدن تولید گاز٬ میزان تزریق کاهش داده شده است؟ مگر جز این است که ایران جزو معدود کشورهایی است که از مزیت نسبی برای افزایش ضریب بازیافت از طریق تزریق گاز سود میبرد پس دلیل طرد این مزیت چیست؟
بر اساس پژوهشهای صورت گرفته٬ در صورت تأمین گاز طبیعی مورد نیاز جهت تزریق، 16.3 میلیارد بشکه به مجموع ذخایر قابل برداشت اضافه میشود که معادل با افزایش ضریب بازیافت به میزان 9.15 درصد در این مخازن است که با نفت 50 دلاری بیش از 800 میلیارد دلار به درآمدهای نفتی ایران خواهد افزود.
از سوی دیگر٬ چرا موضوع فلات قاره و کاهش 300 هزار بشکهای تولید این شرکت در بایگانی قرار گرفته است و برای احیای این میزان تولید افدامی نمیشود؟ آیا دلیل همه این موارد به دلیل بی محلی توتال به وزارت نفت است؟ آقای وزیر بخوبی میداند حتی احیای 150 هزار بشکهای صنعت نفت درآمد کشور را سالانه حدود 3 میلیارد دلار افزایش میدهد آن هم با سرمایه گذاری یک میلیارد دلاری ولی همه اصول و همه چیز را رها کرده است توتال را میخواند. دست آخر هم بجای محکوم کردن عهدشکنیهای «موسیو توتال» در صدد فرار به جلو و انداختن توپ به زمین منتقدان است.
نطرات سایت شما در مورد وضعیت وزارت نفت یا بهتر بگم وزیر نفت جانبدارانه و تحلیلهای اقای حاجی پور بدور از انصاف میباشد از انجایی که بنده کارشناس نفت بوده و مدت ۳۰ سال در پروژه های نفت مشغول بکار هستم وضعیت نفت بدلیل اسیبهایی هست که در طول دوران گذشته با مدیریت غیر تخصصی و نا کار امد بوجود امده و رفع این مشکلات نیاز به زمان دارد از طرفی چرا به این نکته اساره نمیکنید که بیشترین بودجه درا امد نفت صرف پرداخت یارانه میشود و وزارت نفت بودجه کافی برای نوسازی و باز سازی واحدههای خود ندارد افزایش تولید نیاز به بودجه دارد که مشکلاتی از نظر سرمایه گذاری وجود دارد که این بر میگردد به مسایل سیاسی که بهتر ایت در باره ان بحث نکنیم