وحید حاجی پور/ دو سر طیف، هر یک با دیدگاهی متفاوت و انتقادهای پرشمار ازیکدیگر؛ دعوای حیدری – نعمتی آنها را کمتر کسی است که نداند، و نداند که دل خوشی از هم ندارند. در استان خوزستان که اختلافات قومیتی در اوج قرار دارد این اختلاف تشدید شده است و هر یک طرفداران و منتقدانی دارند: «بهمنی و خادمی».
با این وجود اما وقتی پای منافع ملی و صنعت نفت در میان باشد این اختلافات کنار گذاشته می شود و دو طرف دیدگاهای شخصی خود را کنار گذاشته و هر چه که به صلاح صنعت نفت باشد، مشق میکنند. هفنه گذشته هدایت الله خادمی که اکنون عضو کمیسیون انرژی مجلس است در نامهای به وزیران اقتصاد و نفت درباره یک خطر بزرگ در صنعت نفت هشدار داد.
او در این نامه نوشته است که با توجه به وضعیت فعلی استان خوزستان و صنعت نفت، تغییر شتابزده در راس شرکت ملی حفاری به سود کشور نخواهد بود و باید عواقب و تبعات آن را هم در نظر داشت. نامهای خیرخواهانه و دلسوزانه که مشخص نیست به چه سرانجامی منتهی شود ولی باور آنکه خادمی برای ماندن بهمنی به وزیر نفت نامه بنویسد بسیار شگفت انگیز و پذیرش آن برای مردان حفاری غیر ممکن بود. بسیاری بر این باورند که شاید خوشحال ترین فرد از برکناری بهمنی، خادمی باشد ولی او با نامه ای که ارسال کرد نشان داد در مواقع بحرانی، دیدگاههای شخصی باید کنار گذاشته شود.
چند ماه پیش بود که علی کاردر در نامهای خطاب به سازمان خصوصی سازی نوشت که حیدر بهمنی دیگر مدیرعامل شرکت ملی حفاری نباشد و البته اندکی بعد نامه خود را اصلاح کرد. محسن پاک نژاد هم بشدت پیگیر برکناری بهمنی شد و برای وزیر نفت و مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران گزینه از گوی بیرون آورد اما زنگنه مخالفت کرد. با این حال معاون تولید شرکت ملی نفت پیگیر برکناری بهمنی شد.
پاک نژاد به عنوان یک نیرویی قصد داشت برای نفت و نفتیها تعیین تکلیف کند و از همه توان خود برای بهره گیری در این باره استفاده کرد که یکی از این توانمندیها مربوط به موضوعی میشود که نفتیها بخوبی از آن آگاه هستند. به هر حال «پرونده» بهمنی و بازی «سازی» پاک نژاد، کار را به جایی رساند که وی طی تماسهای تلفنی با مدیران ملی حفاری از جمله مدیر امور مالی به آنها هشدار داد که از امروز بهمنی مدیرعامل شرکت ملی حفاری نیست و عمل کردن به امضاهای او تخطی از قانون محسوب میشود. یکبار هم نوشتیم که وقتی از وی دست خطی میخواهند ، پاک نژاد در افق محو میشود!
همزمان با این اتفاق و برنامه ریزی که برای خصوصی سازی شرکت ملی حفاری صورت گرفته بود، با ورود نهادهای انقلابی و دستور مقام معظم رهبری خنثی شد تا بهمنی مغضوب چیزی باشد که منصور معظمی هم مغضوب همان شد. به هر حال با دستور رهبری خصوصی سازی ملی حفاری تنفس گرفت و مزاحمی به عنوان بهمنی دیگر باید کنار میرفت.
برنامهای که وزارت نفت برای ملی حفاری در سر دارد به طور قطع منجر به وخیم تر شدن صنعت حفاری خواهد شد و به همین دلیل خادمی هم در ظاهر باید موافق برکناری بهمنی باشد، به میان میآید و نسبت به عواقب این کار ابراز نگرانی میکند.
اما این نامه از زاویهای دیگر هم قابل تامل است که نشاندهنده ارجحیت صنعت نفت بر هر مساله شخصی و غیرشخصی است. وقتی غیر نفتیها یا بهتر بگوییم نیروییها بخواهند برای نفت تصمیمات غیرمنطقی بگیرند نفتیها دست در دست هم مقابل این تصمیمات میایستند که هرگاه نایستادند کشور دچار مشکل شده است. این بار هم دو مورد خاص مورد وفاق نفتیها شده است.
تصمیم سازی نیروییها و حراستیها برای نفت و همچنین خنثی سازی برنامههای خطرناک برای ملی حفاری که هر مخاطبی میداند این شرکت تا چه اندازه برای صنعت نفت حیاتی و استراتژیک است. نامه خادمی به وزرای نفت و اقتصاد نشان داد که هرگاه تهدیدی صنعت نفت را تهدید میکند نفتیها دست در دست هم مقابلش ایستادگی میکنند و اجازه به قهقرا رفتن این صنعت کهن به ته رده را نمیدهند.
اگر این روحیه همواره در نفت وجود داشت قطعا امروز چهرههای غیر فنی، جوان و بی تجربه و البته موسپیدان نیرویی برای نفت تصمیم گیری نمیکردند و به طرد شدهای های شناسنامه دار مبدل میشدند. برای صنعت نفت هیچ چیز مهم تر از خود صنعت نیست درست برخلاف غیرنفقتیها و نیروییهایی که دوست دارند نفت را حیاط خلوت خود و دوستان خود کرده و در جلساتی که در لواسان برگزار میکنند، به مهره چینیها بپردازند.
بهمنی خواهد رفت، چه امروز و چه سال آینده اما مدیران صنعت نفت باید بدانند هیچ چیز بزرگتر و مهم تر از خود صنعت نیست. اتفاق هفته گذشته نشان داد در مواقع تهدید نفت توسط غیرنفتیها، میتوان به همدلیها امید داشت.