وحید حاجیپور/ مرداد سال 92؛ بیژن نامدار زنگنه با حمله به مدیران وقت صنعت نفت و گروهبان خواندن آنها٬ از بازگشت ژنرالها به صنعت نفت گفت. گفتههای وی موجب ایجاد کدورتی بزرگ شد و از آن مهم تر٬ انتظار نفتیها برای تماشای ژنرالهای زنگنه آغاز شد. احکام یک به یک از اتاق او به بیرون آمد و همه معاونان او بجز 3 معاون جابجا شدند. مدیران زیر مجموعه هم تغییر کردند تا شگفتی غیر قابل وصفی در نفت مستولی شود و ژنرالها به حکایت طنز آمیزی در نفت تبدیل شوند.
منصفانه به انتصابات وزیر نفت نگاهی بیاندازیم باید قبول کنیم که در چند مورد از انتصابات٬ انتخابهای خوبی صورت گرفت ولی این «خوب» های احکام زنگنه٬ زودتر از سایرین به فکر رفتن افتادند. اولین طلاق نفتی متعلق به علی ماجدی بود٬ او معاون وزیر نفت در امور بین الملل بود که چند ماهی ماند و وقتی دید باید مطیع باشد تصمیم گرفت به وزارت امور خارجه بازگشته و حکم سفارت ایران در آلمان را از ظریف بگیرد.
منصور معظمی معاون برنامه ریزی و نظارت بر منابع هیدروکربوری هم استعفای خود را تقدیم وزیر نفت کرد و رئیس ایدرو شد. چالش معظمی با زنگنه به چند مورد مشخص مربوط میشود که یکی از مهم ترین آنها٬ عزم وزیر نفت برای تضعیف و در نهایت تعطیلی دانشگاه صنعت نفت بود. معظمی در دوره نخست زنگنه بر سر لزوم احداث پالایشگاههای نفتی و جلوگیریاز خام فروشی با زنگنه دچار اختلاف شد و تصمیم گرفت سفیر ایران در برزیل شود. مهم ترین دلیل برکناری او به موضوعی مربوط میشود که نشاندهنده ولایت پذیری او بود.
پس از او نوبت به عباس شعری مقدم مدیرعامل شرکت ملی صنایع پتروشیمی رسید. او نتوانست نظرات وزیر نفت را در حوزه کاری خود قبول کند لذا تصمیم گرفت استعفا داده و کنار برود. محمد حسن پیوندی معاون شعری مقدم که بر سر مسائل کارشناسی حوزه پتروشیمی مانند غیرکارشناسی بودن احداث خط لوله اتیلن غرب در دوره نخست زنگنه با وزیر نفت زاویه کارشناسی داشت٬ هم از نفت جدا شد و به وزارت کار رفت.
پس ازجدایی این سه معاون٬ نوبت به معاون اصلی رسید. مدیرعامل شرکت ملی نفت به نوعی معاون ارشد وزیر نفت است که زنگنه حکم مدیریت آن را برای رکن الدین جوادی صادر کرد. با توجه به علاقه رئیس جمهور به جوادی٬ زنگنه تصمیم گرفت با او کار کند ولی خیلی زود این همکاری به اختلاف رسید. جوادی مانند زنگنه به مناطق نفتخیز جنوب نگاه تیرهای نداشت٬ با آنها جلسه میگذاشت و حرفشان را میشنید و وقتی اظهاراتشان را کارشناسی میدید طرف آنها را میگرفت. او بر سر قراردادهای جدید نفتی هم با وزیر نفت و حلقه نخست او به چالشی بزرگ برخورد و نتوانست قبول کند IPC را اجرایی کند.
جوادی این مدل قراردادی را ناقض منافع ملی میدید و خواستار اصلاح اساسی آن بود و چون این موضع او٬ مزاحمی بود برای برنامههای شتابزده وزارت نفت٬ مجبور به استعفا شد. زنگنه این استعفا را بسرعت پذیرفت ولی برای آنکه انتقادات از او بیشتر نشود٬ با اصرار فراوان جوادی را راضی کرد تا در نفت بماند لذا معاونت برنامه ریزی و نظارت بر منابع هیدروکربوری را شبانه به دو معاونت تقسیم کرد و جوادی را معاون دیگر خود کرد که معاونتی کاغذی است اما چون هدف نگهداشت جوادی بود٬ این بدعت اجرایی شد.
پس از جوادی نوبت به محمدرضا مقدم معاون پژوهش و فناوری وزارت نفت رسید تا او هم دست به استعفا بزند ولی رسانه های «اجارهای» وزارت نفت نوشتند که او بازنشسته شده است و خبری از استعفا نیست. ریشه اختلاف مقدم با وزیر نفت موضوع شرکتهای E&P و بی توجهی وزیر نفت به امور پژوهشی بود.
همزمان با این اتفاقات٬ اما سید کاظم وزیری هامانه قائم مقام وزیر نفت هم با پذیرش استعفایش مواجه شد. او از سال 94 و در پی کاهش اختیاراتش از سوی وزیر نفت تصمیم گرفت از نفت جدا شود که با دعوت به صبر از سوی زنگنه همراه بود اما سرانجام در پاییر سال 95 او هم از ساختمان استراتژیک طالقاتی خارج شد تا دیگر بر نگردد. ریشه اختلاف او با وزیر نفت بر سر کاهش اختیاراتش و بی توجهی صرف وزیر نفت به مسائل کارکنان صنعت نفت بود.
یکی دیگر از استعفاهای خاص صنعت نفت در دوران زنگنه٬ مربوط به سید محسن قمصری مدیر امور بین الملل شرکت ملی نفت یا به عبارتی مسئول فروش نفت ایران بود. او تا اردیبهشت سال 96 میتوانست در این مسئولیت قرار داشته باشد ولی به دلیل دخالتهای پی در پی وزیر نفت در امور خود و برخی مسائل حاشیهای٬ مجبور به استعفا شد. این بار هم گفته شد او برای پاداش بازنشستگی استعفا داده است در حالی که زمان این توجیه انحرافی٬ از اساس باطل بود.
دور استعفاها گرم گرفته است و مدیرانی که روزگاری تمام قد از زنگنه دفاع میکردند به دلیل تکرویهای خاص او٬ سبک مدیریتی وزیر نفت٬ تمرکز بیش از اندازه تصمیم گیری٬ بکارگیری نیروهای بسیار جوان و فاقد تجربه در مناصب حساس٬ ورود گسترده نیروهای غیرنفتی و .... حالا تبدیل به منتقد او شدهاند و تداوم چنین روندی را به ضرر کشور و منافع ملی عنوان میکنند.
انتصابات وزیر نفت مورد نقد بسیاری از اطرافیان او نیز بوده و است اما وزیر نفت میگوید کسی حاضر نیست مسئولیت بپذیرد. حال این پرسش به اذهان متبادر میشود که وقتی معاونانی که توسط خود او انتخاب شدند استعفا میدهند٬ آیا میتوان انتظار شرایط بهتری از وزارت نفت داشت؟
اکنون این وزارتخانه توسط افرادی اداره میشود که فاقد تخصص در سمتهای مدیریتی هستند. به عنوان نمونه یکی از شاگردان و دستیاران زنگنه در یکی از دانشگاههای صنعتی٬ مسئول جذب سرمایه گذاری خارجی شده است در حالی که تنها تجربه مدیریتی وی پیش از این سمت٬ حضور در خانه شهریاران جوان بود و یا کمیته ۱۴ نفره شامل شاگردان وی که برای نفت تصمیم گیری میکنند و یا موضوع پالایشگاههای سیراف که مدیرعامل آن فردی است که در حد یک کارشناس ساده در یکی از شرکتهای خصوصی بوده و وقتی زنگنه به نفت آمد در چند ثانیه مدیرعامل پالایشگاههای سیراف شد.
نمونه دیگر معاونت تولید شرکت ملی نفت است که مسئولیت آن به یکی از نیروهای حراستی وزارت نیرو سپرده و تولید 4 میلیون بشکه نفت در دست کسی گذاشته شده است که تا به امروز حتی یک روز هم در مناطق عملیاتی و تولیدی نبوده است.
تمامی این کج سلیقگیها و انتصابهای خارق العاده٬ موجب گوشه نشینی و فرار بدنه کارشناسی و مدیریتی صنعت نفت شد تا با تقدیم استعفای خود٬ راه خانه را برگزینند و عطای کار با وزیر نفت را به لقایش ببخشند. وزارت نفت تقریبا تهی از مدیران زبده و کارشناس شده است و ژنرالهای وزیر نفت سبک او را نمیپسندند چه رسد به مدیرانی که از اساس با شیوه کار وزیر خود مشکل دارند.
کسانی که در نفت کمی تعمق کردهاند بخوبی میدانند وزیر نفت رابطه خوبی با کارکنان صنعت نفت ندارد و نیروهای نفت دلشان با وزیرشان صاف نمیشود چرا که زنکنه آنها را «زائد» نامیده است. حالا به این کارکنان باید مدیران صنعت نفت را هم اضافه کرد که ترجیح میدهند در محفلهای خصوصی شان از شرایط انتقاد کنند. وزارت نفت و مدیریت ارشد آن٬ نه حمایت کارکنانش را پشتیبان خود میبیند و نه یکدلی بدنه مدیریتیاش را. اظهارات دیروز وزیری هامانه و افشای همه آنچه را که در نفت گذشته است باید یک هشدار جدی تلقی کرد. شاید تعقلی بکار گرفته شود.
دوشنبه ۱۶ اسفند ۱۳۹۵ ساعت ۰۹:۳۵
معاون بین الملل وزیر نفت سمتی بسیار تشریفاتی است. مطمئن باشید به غیر از آقای ماجدی هرکس دیگری هم بود (حتی خود شما) سمت سفارت ایران در آلمان را قطعا بر سمت معاونت تشریفاتی در هر وزارتخانه ای ترجیه میدادید.
رفتن آقای قمصری و مقدم و... هم دقیقا برخلاف نظر شما بیشتر از آنکه ناشی از اختلاف با وزیر باشد دقیقا ناشی از طرح کاهش پاداش بازنشستگی بود. خود شما آیا حاضرید به خاطر چند ماه سمت مدیریتی بیشتر پاداش یک میلیاردی خود را به پاداش 150 میلیونی تبدیل کنید؟ اگر این جدایی ها به گفته شما به خاطر اختلاف نظرها بود چرا اینقدر دیر انجام گرفت؟ نکته دیگر آنکه در بحث فروش نفت اصلا مجال و آپشنی برای انتخاب نیست که بخواهد باعث اختلاف نظر شود. هرکسی که مدیر یا وزیر شود در این زمینه به خاطر رویه های بسیار مشخص و از قبل تعیین شده قدرت مانوری ندارد که حال این مانورها بخواهد باعث اختلاف شود.